محل تبلیغات شما
کی از تو جان غمگینی شود شاد؟ کی آخر از فراموشی کنی یاد؟ نپندارم که هجرانت گذارد که از وصل تو دلتنگی شود شاد چنین دانم که حسنت کم نگردد اگر کمتر کند ناز تو بیداد ز وصل خود بده کام دل من که از بیداد هجر آمد به فریاد بیخشای از کرم بر خاکساری که در روی تو عمرش رفت بر باد نظر کن بر دل امیدواری که بر درگاه تو نومید افتاد بجز درگاه تو هر در که زد دل عراقی را ازان در هیچ نگشاد عراقی، غزلیات

هر مرغ کز آشیان ما جست

ترک خواب غفلت خرگوش کن

برای زخم ناسور دل خویش

تو ,دل ,کی ,غمگینی ,بیداد ,وصل ,شود شاد؟ ,که از ,کی از ,غمگینی شود ,درگاه تو

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

" فرهنگ واژگان تبری " توتال کیک بوکسینگ استان تهران گروه آموزشی ریاضی ناحیه یک سنندج